هیئت پنج تن آل عبای نوشهر

جلسه هفتگی "دوشنــبه ها" ، ساعت ۲۱ در نوشهر->بلوار خیریان -> خیابان شـاهد - کوچه شاهد ۴ تلفن: 374 20 99 0911

هیئت پنج تن آل عبای نوشهر

جلسه هفتگی "دوشنــبه ها" ، ساعت ۲۱ در نوشهر->بلوار خیریان -> خیابان شـاهد - کوچه شاهد ۴ تلفن: 374 20 99 0911

مطالبی در خصوص شخصیت آقا ابالفضل العباس (ع)

تربیت روحی، اخلاقی و جسمی

 

پیداست که عباس (ع) نیز از همان آغاز و در همان خانه با مفهوم ستیز با ظلم آشنا شده و از همانجا زمینه‌های ایستادگی و جانفشانی در راه حق در او به وجود آمده است. در محضر پدری که خیبرهای الحاد را در هم کوبیده و فتح کرده بود و در دامان مادری که انگیزه ازدواج شوهرش با او را تا دم مرگ از یاد نبرد و آن را بُن مایه تربیت فرزندان برومندش قرارداد، تربیت می‌شد. ام البنین از همان آغاز فرزندان خود را بلاگردان فرزندان فاطمه (س) دانست و پس از شهادت شوهر مظلومش، علی (ع)، هرگز به ازدواج مردی دیگر در نیامد.

تاریخ گویای آن است که امیرالمؤمنین (ع) تلاش فراوانی مبنی بر تربیت فرزندان خود داشتند و عباس (ع) را افزون بر تربیت در جنبه‌های روحی و اخلاقی از نظر جسمانی نیز مورد تربیت و پرورش قرار می‌دادند تا جایی که از تناسب اندام و ورزیدگی اعضای او، به خوبی توانایی و آمادگی بالای جسمانی او فهمیده می‌شد.

از جمله بازیهایی که در دوران کودکی و نوجوانی عباس (ع) بین کودکان و نوجوانان رایج بود، بازی‌ای به نام «مداحی» بود که تا اندازه‌ای شبیه به ورزش گلف است و در ایران زمین به «چوگان» شهرت داشته است. این بازی که به دو گونه سواره یا پیاده امکان پذیر بود. افراد با چوبی که در دست داشتند، سعی می‌کردند تا گوی را از دست حریف بیرون آورده، به چاله‌ای بیندازند که متعلق به طرف مقابل است.

این گونه سرگرمی‌ها نقش مهمی در چالاکی و ورزیدگی کودکان داشت. علاوه بر آن در تاریخ هست که امیرالمؤمنین (ع) به توصیه‌های پیامبر (ص) مبنی بر ورزش جوانان و نوجوانان، اعم از سوارکاری، تیراندازی، کشتی و شنا جامه عمل می‌پوشانید و خود شخصا، فنون نظامی را به عباس (ع) می‌آموخت که این موضوع نیز گام مؤثر و سازنده‌ای در پرورشهای جسمانی عباس (ع) به شمار می‌رفت.

 

تجربه ی سقایی قبل از واقعه ی عاشورا

 

پس از ورود سپاه ۸۵ هزار نفری معاویه به صفین، او به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین (ع) عده زیادی را مأمور نگهبانی از آب راه فرات نمود و «ابوالاعور اسلمی» را مسئول آن قسمت کرد. سپاهیان خسته و تشنه امیرالمؤمنین (ع) وقتی به صفین رسیدند، آب را به روی خود بسته دیدند.

تشنگی بیش از حد سپاه، امیرالمؤمنین (ع) را وا داشت تا عده‌ای را به فرماندهی «صعصعة بن صوحان» و «شبث بن ربعی» برای آوردن آب اعزام نماید. آنان به همراه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله کردند و آب آوردند. در این یورش امام حسین (ع) و آقا اباالفضل العباس (ع) نیز شرکت داشتند و مالک اشتر این گروه را هدایت کرد.

 

دوشادوش ارباب حسین (ع) [پیروی بی چون و چرا از امام زمان خود]

 

در تاریخ آمده است که وقتی حضرت قصد حرکت به سمت کربلا را داشتند و قیام در شرف وقوع بود، بسیاری از افراد سرشناس و نزدیکان آن حضرت به نیت خیرخواهی، ایشان را از شرکت در این قیام بازداشتند، اما آقا  عباس (ع) با وجود نسبت برادری خود با سالار شهیدان، هیچ‌گاه ایشان را از رفتن به کربلا منع نکردند. این موضوع از نکات برجسته آقا ابالفضل العباس (ع) است که از ابتدا تا انتهای قیام تنها تابع امام خود بودند و هیچ‌گاه زبان به اظهار نظر و خطاب به امام خود نمی‌گشودند

 

چرا باب الحوائج؟

 

پس از بازگشت امام مجتبی علیه‌السلام به مدینه، آقا ابالفضل العباس (ع) در کنار امام به دستگیری از نیازمندان پرداخته و هدایای کریمانه برادر خود را بین مردم تقسیم می‌کردند.  در این دوران بود که ایشان لقب «باب الحوائج» یافتند و وسیله دستگیری و حمایت از محرومین جامعه شدند.

ایشان در تمام این دوران در حمایت و اظهار ارادت به امام خویش کوتاهی نکرد، تا آن زمان که دسیسه پسر ابوسفیان، امام حسن علیه‌السلام را به شهادت رساند. وقتی دشمنان به آن نیز بسنده نکرده و بدن مسموم ایشان را آماج تیرهای کینه توزی خود قرار دادند، کاسه صبر عباس علیه‌السلام لبریز شد و غیرت حیدری‌اش به جوش آمد. دست بر قبضه شمشیر برد، اما دستان مهربان امام حسین علیه‌السلام نگذاشت آن را از غلاف بیرون آورد و برادر غیور خود را باز هم دعوت به صبر نمود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد